قشنگ حرف بزن

آقای کیو عزیز و خانواده عزیزم! عصر همگی بخیر:

من CAI Liyan از اتوبوس جوانان هستم، من CAI Liyan از اتوبوس جوانان هستم، CAI Liyan از CAI Liyan، Li CAI Liyan از CAI Liyan، Yan CAI Liyan از CAI Liyan،

قبل از شروع، می‌خواهم از شما یک سوال بپرسم. آیا می‌دانید وقتی تازه شروع به کار کردم، در چه موقعیتی بودم؟

بله، اعضای خانواده اینجا، مراسم فارغ التحصیلی دانه طلایی را به خاطر دارید، ژنرال کیو برای هر یک از دانش آموزان ما نامه نوشت؟

بله! اوایل این ماه، بعد از اینکه نامه را دوباره در خانه خواندم، قلم را برداشتم تا این نامه را برای خانواده‌ام بنویسم، می‌خواستم احساساتم را نسبت به خانواده بزرگمان با آنها در میان بگذارم.

خانواده‌ی مادری‌ام وقتی جوان بودم فقیر و ناهماهنگ بودند. خانه، برای من، همیشه آرزو داشته‌ام جایی گرم و پر از خنده باشد.

در نامه، می‌دانم که شرکت تمام مدت من را دیده است و از آقای کیو به خاطر فرصتی که برای شناخت کار از سمت صندوقدار اصلی به سمت مدیر بازرگانی به من داد، تشکر می‌کنم. وقتی برای اولین بار این سمت بازرگانی را به عهده گرفتم، برایم چالش برانگیز بود، زیرا داده‌های مشتری در مورد انبارداری و فروش بسیار زیاد بود و کسی نبود که کارهای مالی را به عهده بگیرد. خواهر فن و ژنرال کیو که بیش از یک ماه تقریباً ظهر و عصر تا دیروقت به خانه اضافه کاری می‌کردم، اغلب از من می‌خواستند که سریع کار را تمام کنم و روز بعد دوباره این کار را انجام دهم، نگران بودند که من غذا بخورم. من فقط زمانی توانستم روی کارم تمرکز کنم که کار مالی را مستقیماً از یی هونگ به عهده گرفتم. می‌خواهم از یی هونگ عذرخواهی کنم. وقتی او برای اولین بار آمد، من مشغول امور بازرگانی بودم و جزئیات را به او تحویل ندادم. یی هونگ، از لطفت متشکرم.

شخصیت من رک‌تر، صادق‌تر، راحت‌تر گریه کردن، راحت‌تر هیجان‌زده شدن است. هر بار که کالا ارسال می‌شود، ترسناک‌ترین چیز توک مقعر لوبولار است، بپرسید صورت سیاه چیست "نمی‌دانم"، هجومی علیه من و ارتش مین خواهد آمد که فریاد بزنند. حالا ما به توتو مقعر تو عادت کرده‌ایم، تو هم از مجموع چشمان همه خوشت می‌آید، امسال خیلی بالغ شده‌ای! در اینجا می‌خواهم از طرف همکارانم از شما خواهش کنم، یعنی لطفاً هر روز بیشتر به ما لبخند بزنید، باشه؟

در این خانواده بزرگ، هر روز سه جلسه مطالعه صبحگاهی، باشگاه مطالعه، هر روز کم کم برای تمرین و تأمل، درست مثل رابطه من و دانه برف، دعوا می‌کنیم، عصبانی می‌شویم، اما احساسات هنوز پابرجاست، خوشبختانه شما را دارم که این گروه از شرکای همفکر را دارم، این مهمترین ثروت زندگی من است، احساس افتخار می‌کنم.

درست مثل آخرین کلمه در پاکت، این شرکت همیشه پشتوانه قوی من خواهد بود و همچنین پناهگاهی برای زندگی دیگر ماست. در روزهای آینده، ما دور هم جمع خواهیم شد و خاطرات شگفت‌انگیزتری را با هم خواهیم ساخت.

از ملاقات شما متشکرم! من سی ای آی لیان از اتوبوس جوانان هستم.

اسدسد

زمان ارسال: ۱۲ ژوئیه ۲۰۲۳